درونداد حسي براي كنترل حركت
بدن انسان يك ماشين ابزار برجسته است. بدن به طور متراكمي با آرايش قابل ملاحظه
اي دارای مبدل هاي اختصاصي هست كه ميتواند انواع زيادي از اطلاعات مغز را فراهم
نمايد(در جدول زير خلاصه شده است). در حالي كه اين اطلاعات براي كنترل حركت ضروري
است، همچنين مبنايي براي تجربه زندگي هوشيارمان فراهم مينمايد.
اندام هاي حسي
|
مبدل(دستگاه تبديل انرژي)
|
اطلاعات
|
چشمها
|
ردياب نوري سه بعدي
|
بينايي
|
گوش ها
|
ردياب صوتي
|
شنوايي
|
دستگاه دهليزي(اوتريكول، ساكول و مجاري نيم دايره اي)
|
شتاب سنج چندمحوري(قابل تنظيم خطي و زاويه اي)
|
تعادل و توازن
|
گيرنده هاي پوستي(سلولهاي مركل، پايانه هاي رافيني، اجسام مايسنر وپاچيني)
|
لرزش، تغيير شكل مكانيكي فشار و كشش
|
لمس، بافت، فشار، لرزش
|
دوكهاي عضلاني
|
طول و سرعت (قابل تنظيم)
|
طول عضله و سرعت، لرزش، وضعيت مفصل
|
اندام هاي وتري گلژي
|
تنش/ نيرو
|
تنش (نيروي) عضلاني
|
گيرنده هاي مفصلي
|
تغيير شكل مكانيكي
|
حركت مفصل
|
ناشناخته اما درون CNS
|
كپي وابران= كپي فرمانها به عضلات
|
حس تلاش
|
گيرنده هاي درد
|
نوسانات و ضربات مكانيكي
|
درد، خارش، ضربات مكانيكي، لرزش ها
|
نكات كليدي: اهداف يادگيري
دستگاه دهليزي
پنج اندام حسي در گوش داخلي(لابيرنت دهليزي)
اوتريكول و ساكول(اندامهاي سنگ گوش) شتاب خطي را احساس مينمايند.
مجاري نيم دايره شتاب زاويه اي را احساس مينمايند.
شتاب هاي خطي توسط ثقل و حركات بدن ايجاد ميشوند، شتابهاي زاويه اي توسط چرخش
سر و يا بدن ايجاد ميشوند.
دستگاه دهليزي حركت سر را نسبت به فضاي اينرسي علامت ميدهد، سر را در فضا تثبيت
مينمايد، به حفظ تعادل كمك مي نمايد، بر چگونگي درك ما از فضا اثر ميگذارد.
ارتباط نزديك بين بينايي و دستگاه دهليزي:
- بازتاب دهليزي ـ چشمي چرخش گردش سر را جبران مينمايد و درونداد غالب آنرا از
مجاري نيم دايره اي دريافت مينمايد.
- بازتاب دهليزي ـ چشمي انتقالي حركات خطي سر را جبران مينمايد.
- پاسخ چرخش معكوس چشمي انحناي سر را در محور عمودي جبران مينمايد.
بازتاب دهليزي ـ چشمي هماهنگي بين چشمها و سر را حمايت مينمايد.
بينايي
اطلاعات بينايي و حركتي بايد براي يكديگر به طور دقيق درجه بندي شود.
ما از موقعيت ها چه چيزي ياد ميگيريم، تعارض بين اطلاعات بينايي و حركتي كجا است.
اغلب مهارتهاي حركتي ظريف براي كنترل لحظه اي نياز به اطلاعات بينايي دارند مثل:
دسترسي، نوشتن و دريافت كردن.
حداقل ميزان زمان مورد نياز براي اصلاحات حركت مبتني بر بينايي، 100 الي 160 هزارم
ثانيه است.
مراحل زمانبندي حركات دسترسي يك فرآيند دو مرحله اي است(وودورث[1] 1899):
مرحله تكانه اوليه[2] (همچنين مرحله پرتابي يا برنامه ريزي شده هم ناميده
ميشود).
مرحله كنترل رايج[3]
حركات جداكننده
جداسازي مطلوب، برخوردهاي نامطلوب
چگونه ممكن است در مورد زمان مانده به تماس از اطلاعات استفاده نماييم:
Tc = k A/Å = tau(or t)
آيا يك فرد بايد قادر باشد كه دستش را در سراسر پرواز توپ براي گرفتن موفقيتآميز
توپ ببيند؟
وابسته به سطح مهارت است
مهارت به جنبه هاي ادراكي و نيز حركتي يك تكليف برميگردد
[1] . Woodworth
[2] . Initial-impulse phase
[3] .Current-control phase